روند شکلگیری لشکر 7 ولیعصر(عج) سپاه
شما اینجا هستید
موفقیت سپاه درعملیاتهای ثامنالائمه و طریقالقدس، فرماندهی جنگ را برای شکلدهی تیپهای رزمی سپاه مصمم کرد. در این راستا، قبل از عملیات فتحالمبین، تیپ 7 ولیعصر (عج) به فرماندهی عبدالمحمد رئوفی تشکیل شد.
بیانات فرماندهی کل سپاه برادرمحسن رضایی درمورد تشکیل تیپ های سپاه:
پیروزیهای ما در عملیات ثامنالائمه (ع) و طریقالقدس هم فضای کشور را تغییر داده بود و هم فضای درون سپاه را، همچنین بعد از یک سال شکستهای پیدرپی، مردم امیدوار شده بودند. عملیات ثامنالائمه (ع) در پنجم مهرماه و عملیات طریقالقدس در هشتم آذرماه سال 1360 انجام شد. تقریباً به فاصله دو ماه، دو پیروزی در کام مردم نشسته بود و فضا تغییر کرد.
فضای سیاسی جنگ و فضای اجتماعی جنگ نیز عوض شد، در داخل سپاه هم همینطور و پاسداران رغبت بیشتری پیدا کردند که در جنگ داوطلبانه حضور پیدا کنند، ولی همچنان فضای سیاسی و اجتماعی ماههای اول انقلاب که عدهای با تشکیل تیپ و سازمان رزم در سپاه مخالف بودند در ذهن سپاهیها وجود داشت و مانع سازماندهی رزمی به شکل تیپ و لشکر بودند؛ اما ما میخواستیم در عملیات فتحالمبین بگوییم باید تیپ و لشکر درست کنیم. در طریقالقدس فرصت بسیار کم بود که ادبیات رزمی و تیپ و لشکر در سپاه طرح بشود.(1)
روزهای آخر و چند روز مانده به شروع عملیات طریقالقدس بهتدریج لفظ تیپ در گفتگوهای ما مطرح میشد، ولی کسی آن را جدی نمیگرفت، اما در عملیات فتحالمبین برای تشکیل تیپ در سازمان سپاه به نتیجه رسیده بودیم و مصر بودیم که تیپهای درستوحسابی درست کنیم. ذهنیت منفی این بود که تشکیل تیپ یعنی اینکه سپاه مانند ارتش شود و این موضوع مخالفان بسیار جدی داشت، زیرا عدهای از پاسداران فقط برای کارهای فرهنگی عضو سپاه شده بودند و اصلاً برای کارهای نظامی و مانند آنها نهتنها نیامده بودند، بلکه موضعگیری هم میکردند.
این افراد در جلسات خصوصی در تهران گفته بودند ما شنیدهایم آقا محسن میخواهد تیپ و لشکر درست کند، مگر ما میگذاریم این کار انجام بشود! چنین کاری یک اتفاق فاجعهآمیز در سپاه تلقی میشد. میگفتند ما مقابل آن میایستیم. البته موضوعات خیلی دقیق به ما منتقل نشد، بعد از عملیات فتحالمبین فهمیدیم جریانی در گروههایی داخل سپاه در حال شکلگیری بود که معلوم نبود سپاه را به کجا و به چه سمت و سویی میبرد.
مخالفت این گروه با ما بهتدریج از عملیات فتحالمبین شروع شد. نقطه شروع بعضی از مخالفتهای درون سپاه با من از همینجا بود. این افراد مثلاً میگفتند سپاه باید 90 در صد فرهنگی و 10 درصد نظامی باشد. یادم هست همان موقع رهبر معظم انقلاب بااینکه رئیسجمهور بودند در سخنرانی در جمع پاسداران – به خاطر ندارم عمومی بود یا در جمع خصوصی بود – فرمودند: «این چه حرفی است که بعضیها میزنند: 90 درصد فرهنگی، 10 در صد نظامی؟ سپاه 100 فرهنگی و 100 درصد نظامی است.(2)
البته آن موقع بهطور علنی اظهارنظر نمیکردند، ولی این مخالفت در ذهنها وجود داشت ما با این مشکل مواجه بودیم که چطور این سپاه را تبدیل به سازمان رزمی کنیم.
برای شروع کار تصمیم گرفتیم از تهران و استانها شروع نکنیم، ابتدا افرادی را که خط مقدم حضور داشتند سازماندهی کنیم و در مرحله بعد با تبلیغ و تشویق پاسدارانی که در استانها و شهرستانها هستند آنها را به این پاسداران اضافه کنیم.
لذا من در محورها حاضر شدم تا تیپ و لشکرها را در خطوط دفاعی از پاسداران و بسیجیهایی که داوطلبانه به جبهه آمده بودند تشکیل دهیم و سپس به طریقی به استانها بگوییم شما نیروی داوطلب بسیجی و پاسدار بفرستید و از آن حمایت کنید. لذا ما سازماندهی سپاه را در بعد رزمی بهجای اینکه از تهران و مراکز استانها شروع کنیم، از خطهای دفاعی شروع کردیم.
رویکرد من این بود که باید در سپاه تیپهای رزمی ایجاد کنیم، منتها چون میدیدم در استانها کار سختتر است، آمدیم از خط مقدم شروع کردیم. خوشبختانه در جنوب اهواز سازمان رزم تشکیلشده بود؛ یعنی خطوط دفاعی ما در سوسنگرد، دارخوین و آبادان به تیپ و لشکر تبدیلشده بودند. مشکل ما در شمال خوزستان؛ یعنی دزفول و نیز ایلام و کرمانشاه و مریوان در کردستان بود؛ بنابراین، در عملیات فتحالمبین در خط مقدم جبهه از اهواز به بالا شروع کردیم به تشکیل تیپ. در دزفول تیپ 7 ولیعصر (عج) را درست کردیم. لذا تیپ 7 ولیعصر (عج) برای اولین بار در عملیات فتحالمبین شکل گرفت و تأسیس شد.
تشکیل تیپ 7 ولیعصر:
در مورد چگونگی شکلگیری تیپ 7 ولیعصر (عج) من به برادر رشید گفتم که در خط فتحالمبین نیرو کم نیست، چون کار ما این بود که خطها را تبدیل به تیپ میکردیم. گفتم چه کسی میتواند باشد؟ من گفتم حسن باقری گزینه مناسبی است.
برادر رشید گفتند: رئوفی خوب است، البته کمی تردید داشتند.ایشان میگفتند برادر رئوفی خیرالموجودین است و بچهها از او حرفشنوی دارند،
محسن رضایی: آن زمان حرفشنوی رزمندگان از فرماندهان بسیار مهم بود، اگر اسمش را نفوذ بگذاریم، نفوذ معنوی فرماندهان بسیار مهم بود؛ اگر فردی قوی داشتیم، ولی نفوذ معنوی نداشت بهراحتی نمیتوانستیم او را بهعنوان فرمانده بگذاریم، مثلاً باید در خط شناختهشده بود.
رزمندهها وقتی همه باهم به خط آمده بودند کسی آنها را نمیشناخت، در همان خط و در جریان درگیری با دشمن مثلاً برادر رئوفی معروف شده بود، برادر کوسه چی بود. برادر احمدی که قبل از انقلاب در گروههای چریکی با برادر رشید کار میکرد، میرفت و به عراقیها ضربه میزد و نفوذ میکرد؛ مثلاً در دهلران میرفت، نفوذ میکرد و ضربه میزد. این 3، 4 نفر که مطرح شدند، برادر رئوفی انتخاب شد و تصمیم گرفتیم برادر رئوفی فرمانده تیپ 7 ولیعصر(عج) شود بنابراین تیپ ولیعصر (عج) تشکیل شد. سازماندهی تیپها از اواخر آذر شروع شد و تقریباً تا نیمه دیماه طول کشید. (3)
تیپ 7 ولیعصر(عج) درتاریخ 1360/10/1 تشکیل شد و سه ماه بعد از تشکیل عملیات فتحالمبین شرکت نمود.
این تیپ ابتدا به نام "تیپ 7 مقاومت دزفول" نامگذاری شد. سپس با پیشنهاد برادرغلامعلی رشید ، وقبول آن از سوی برادر رئوفی و سایر فرماندهان تیپ، به "تیپ 7 ولیعصر(عج)" تغییر نام داد.
منابع:
1-سالمی نژاد عبدالرضا،فاتحان سایت و رادار(ارتفاعات ابوصلیبی خات)، نگاهی به حضور حماسی لشکر7 ولیعصر(عج) درهشت سال دفاع مقدس، جلداول،1395،صص34 و35.
2-فصلنامه تخصصی مطالعات دفاع مقدس، نگین ایران شماره 50، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس،مقاله دکتر حسین اردستانی،5 الی 8.
3-ماخذ 1، صص35و36.
دیدگاه جدیدی بگذارید