اشاره
گزارش دفتر تحقیقات بهداری قرارگاه کربلا در زمینه جنگ شیمیایی در عملیات والفجر 8 سلاحهای شیمیایی ازجمله سلاحهای غیرمتعارفی است که عراق علیرغم ممنوعیت قانونی، بیشترین استفاده را از آنها کرد. استفاده از این سلاحها در جنگ خسارات جبرانناپذیری را به نیروهای طرف مقابل وارد میکند و توان نظامی آن را بهشدت کاهش میدهد. در اثر بهکارگیری این سلاح، افزون بر اینکه تعداد زیادی از نیروهای دشمن قابلیت عملیاتی خود را از دست میدهند، مجبور به ترک منطقه جنگی میشوند و بخش قابلتوجهی از امکانات پشت جبهه نیز برای درمان مصدومان این سلاحها به کار گرفته میشود. این سلاحها همچنین، اثرات روانی قابلتوجهی را نیز وارد میآورند.
در طول جنگ هشتساله، توسل عراق به سلاحهای شیمیایی ازجمله تاکتیکهای پدافندی ارتش این کشور برای پوشش نقاط ضعف نیروهای زمینیاش در برابر حملات زمینی ایران بود. بعد از آزادسازی خرمشهر، ارتش عراق تقریباً در تمامی عملیاتهای ایران از این حربه استفاده کرد. همچنین، در عملیات والفجر 8، با توجه به شکست سختی که متحمل شده و اهمیت استراتژیکی مناطقی که از دست داده بود، در حجم گستردهای از این سلاحها استفاده کرد. وسعت مناطق آلودهشده، تنوع عوامل بهکاررفته و تداوم استفاده از این سلاحها، طی این عملیات در طول جنگ بیسابقه بود و از این طریق، تلفات شدیدی به نیروهای خودی وارد شد. سند زیر، گزارش دفتر تحقیقات بهداری قرارگاه کربلا است که درباره حملات شیمیایی عراق و اثرات آن در عملیات والفجر 8 تنظیم شده است.
در تاریخ 23 و 24 بهمنماه سال 1364 در منطقه عملیاتی والفجر 8، بهویژه فاو و حاشیه اروندرود، هواپیماها و توپخانههای عراقی حملات شیمیایی متعددی را انجام دادند که مهمترین و مؤثرترین آنها در روز 1364/11/23 ساعت 5 بعدازظهر در منطقه فاو صورت پذیرفت.
در مرحله نخست، بین چهاردهتا هجده فروند هواپیما به منطقه حمله کردند که در کمتر از یک ساعت، تعداد آنها به 32 فروند رسید. آنها بهصورت دستهجمعی باهم پرواز میکردند و به فاصله کوتاهی پس از بمباران یک دسته، دسته بعدی به منطقه وارد میشوند.
نتیجه این روش آن بود که پس از مدت کوتاهی، منطقه با غلظت بالایی آلوده میشد.
عوامل مصرفشده عبارت بودند از:
1) خردل؛
2) اعصاب؛
3) سیانور؛
4) خفهکننده ( از املاح سیانور)؛
5) یک نوع گاز خفهکننده ناشناخته که کلرین و فشرن و کلرپیکرین هم نیست؛ و
6) یک عامل ناشناخته عصبی که برای نخستین بار در این عملیات به کار گرفته شد و ما آن را با نام عامل VX نامگذاری کردیم.
بهاحتمالقوی، سموم دیگری نیز که هیچگونه استاندارد نظامی جنگ شیمیایی را ندارند و شاید ناخالصیها و فضولات سمی کارخانجات شیمیایی باشند نیز همراه با سموم مزبور مصرف شدند. بدین خاطر، انواع نشانههای بالینی در مجروحان مشاهده میشد.
در حین بمباران شیمیایی، بمباران با بمبهای معمولی نیز صورت میگرفت. ازاینرو، علت آسیب شدید و شهادت برخی از برادران درواقع، تزریق شدن سم از این راه به داخل خون بود.
ازآنجاکه انواع عوامل سمی مزبور بهطور همزمان مورداستفاده قرار گرفتند، در یک رزمنده، هم نشانههای مسمومیت با خردل، هم سیانور و هم اعصاب مشاهده شد.
شرایط مناسب جوی و جغرافیایی
در زمان حمله شیمیایی، نسیم ملایمی میوزید و درجه حرارت حدوداً 20 درجه سانتیگراد بود - که حرارت مناسبی محسوب میشد - از طرف دیگر، بخشی از منطقه بمبارانشده، نخلستان بود. در این مناطق، افزون بر نخلها، کف زمین نیز انباشته از انبوه علفها و گیاهان بود؛ موضوعی که درمجموع نقش مهمی در پایداری درازمدت عامل در منطقه داشت.
ازآنجاکه هرروز مقداری از این سموم - بهویژه خردل - تبخیر و از محیط خارج میشد، دشمن برای حفظ غلظت گازهای شیمیایی بهطور مدام همان مناطق را با گلولههای توپ شیمیایی و نیز بمبارانهای محدود شیمیایی هم چنان آلوده نگه میداشت. البته، طی گزارشی نیز، به استفاده دشمن از هلیکوپتر برای آلوده سازی منطقه اشاره شده است. همچنین، برخی از برادران شاهد استفاده از روش انتشار گاز با هواپیما بودهاند. نکته دیگر اینکه، دشمن شبها، حتی گاهی در ساعت 2 نیمهشب گلولهباران شیمیایی انجام میداد؛ زمانی که برخی از برادران در خواب بودند.
باید یادآور شد که هرچند دشمن بهتدریج بمبارانهای شیمیایی را در کل منطقه عملیاتی و نواحی پشتیبانی آن گسترش داد، ولی بیشترین موفقیت را در منطقه نخلستان به دست آورد.
ارزیابی تقریبی از حمله شیمیایی دشمن
آنها با این اقدام توانستند در مدت کوتاهی، نیروهای زیادی را به پشت جبهه تخلیه کنند. با مقایسه آمار مجروحان شیمیایی و عادی در روزهای نخست عملیات، متوجه خواهید شد که تأثیر حمله شیمیایی بیشتر از مجموع حملات عادی است و جای بسی تأسف است که هنوز سلاحهای شیمیایی بهعنوان یک موضوع فرعی در ذهن مسئولان نظامی مطرح است! برخی از مسئولان به علت ناآگاهی اعلام کردند که عده زیادی از مجروحان شیمیایی بیدلیل به پشت جبهه تخلیه شدهاند یا ناراحتی خفیفی داشتهاند که نباید تخلیه میشدند؛ بنابراین، بهداری را مورد سؤال قرار دادند، ولی ما قویاً یادآور شدیم که این موضوع اشتباه است و تنها نتیجه آن، کماهمیت جلوه دادن حملات شیمیایی دشمن و ناتوانی ما برای پیشبینیهای صحیح و برنامهریزی مناسب بر عملیاتهای آینده خواهد بود.
با توجه به اینکه برخلاف عملیات گذشته در این عملیات، برخی از نیروها مدت طولانی (یک ماه و بیشتر) در غلظت کمگاز به سر بردهاند که پیشازاین، سابقه نداشته است؛ بنابراین، در آینده، با مشکلات خاص آلودگیهای مزمن خردل (... دستگاه تنفسی) روبهرو خواهیم شد؛ موضوعی که در آلودگی حاد و موقتی با مقادیر بسیار زیاد خردل دیده نمیشود.
مجروحان عادی که از آغاز عملیات والفجر 8 ،(یعنی 64/11/21 تا 64/11/25) به پشت جبهه تخلیه شدند، با در نظر گرفتن بیمارستانها و نقاهتگاهها جمعاً بالغبر سیزده هزار نفر میشدند، درحالیکه تنها با دو حمله شیمیایی وسیع در مدت سه روز (23، 24 و 64/11/25)، متجاوز از نه هزار مجروح شیمیایی به پشت جبهه تخلیه شدند. به دلیل نواقصی که در آمارگیری وجود داشته است، آمارهای بعدی مجروحان عادی را فعلاً موردبحث قرار نمیدهیم، ولی با بررسی همین پنج روز نخست عملیات، مشخص میشود که تأثیر سلاحهای شیمیایی در از کار انداختن نیروها با سلاحهای عادی رقابت میکند. باید توجه کرد که هرچند تلفات بمب شیمیایی زیاد نیست، اما قدرت آن در از کار انداختن و ناتوان کردن نیرو بهمراتب از سلاحهای عادی بیشتر است؛ افزون بر آن، کار در محیط شیمیایی ناراحتیهای روانی خاصی را پدید میآورد .
از تاریخ 64/11/25 تا 64/12/20، دستکم، شش هزار مصدوم شیمیایی دیگر نیز داشتهایم که جمعاً به پانزده هزار نفر افزایش خواهند یافت. افزون بر این، بهطور تقریبی پانزده هزار نفر نیز هستند که علیرغم داشتن علائم خفیف (خارش و التهاب پوستی، بهویژه در نواحی حساس بدن و التهاب چشم و حالت ترس از نور - فوتونوبی) به کار خود ادامه دادند و به بهداری مراجعه نکردند یا بهطور سرپایی درمان شدند که جزء آمار مجروحان ما محسوب نشدهاند.
برای بررسی دقیق علل منجر به مصدوم شدن یا شهادت ناشی از حملات شیمیایی - با توجه به امکانات ظاهراً مکفی که در اختیار نیروهاست - دفتر تحقیقات بهداری با در نظر گرفتن تجربه عملیات خیبر و بدر فرمی را تهیه کرده است که در منطقه و در تهران، بر اساس مصاحبه با مجروحان شیمیایی تکمیل میشود. بررسی این اطلاعات و مصاحبههایی که با برادران مسئول در زمینه پدافند و درمان واحد شیمیایی، میکروبی و هستهای انجام شد؛ و نیز مشاهدات مسئولان دفتر تحقیقات، که خود از نزدیک حملات شیمیایی و نحوه مجروح شدن برادران نظارهگر بودهاند، میتوان عوامل زیر را در این زمینه مؤثر دانست:
الف) آموزش
- علیرغم تلاش فراوان واحد آموزش، شاید دستکم 90% نیروهای مصدوم مشکل آموزش داشتند. البته، مسلم است که عده زیادی از برادران که آموزش کافی دیده بودند، اساساً آلودگی مهمی نداشتند و درنتیجه، مراجعه نیز نکردند. شاید اعزامهای سریع و زیاد نیروها، کیفیت آموزش آنان را - دستکم، در زمینه سلاحهای شیمیایی - تحتالشعاع قرار داده بود. دورههای آموزش نظری مقابله با سلاحهای شیمیایی غالباً کوتاه و گاه چند ساعت بود. همچنین، دوره آموزش عملی نیز یا بسیار کوتاه بود یا اساساً وجود نداشت.
- برخی از برادران علیرغم داشتن ماسک در محل مأموریت خود، هنوز آن را با خود حمل نمیکردند.
- تعدادی از آنها طرز صحیح بستن بند ماسک، بهویژه بند پیشانی را نمیدانستند، بهطوریکه گاز شیمیایی وارد ماسک میشد.
- برخی نیز علیرغم آموزش، تحمل ماسک را نداشتند و پس از مدت کوتاهی، آن را از صورت برمیداشتند؛ بنابراین، ضروری است که یکی دو شب پیش از انجام عملیات دستکم، دوازده ساعت راهپیمایی و فعالیت شدید فیزیکی با ماسک انجام شود تا دستگاه تنفسی به آن عادت کند.
- برخی از برادران اساساً با ماسک بیگانه بودند، ازاینرو، پس از استفاده غلط از آن در محیط شیمیایی لنزهای چشمی ماسک عرق میکرد و آنها مجبور به برداشتن آن میشدند.
- تعدادی از نیروها نیز بهمحض وقوع یک بمباران مشکوک بهجای آنکه نخست ماسک را بزنند و بعداً، در پی آن باشند که آیا این بمب شیمیایی است یا خیر، غالباً در بدو امر، هوای آلوده را استشمام میکردند و گاه پیش میآمد که استشمام بیش از نیم ساعت به طول میانجامید.
- کوتاه نکردن موی صورت، برخی از برادران را تا حد مرگ تهدید میکرد؛ زیرا، مقاومت فیلتر در برابر هوا نسبتاً زیاد بود؛ بنابراین، اگر هوا از راه دیگری امکان عبور پیدا میکرد، طبعاً، ازآنجا وارد میشد و بدین ترتیب، عملاً فیلتر بیتأثیر بود.
- ازآنجاکه برنامه منظمی برای تعویض فیلتر نیروهایی که مدت طولانی در محیط آلوده استقامت میکردند، وجود نداشت یا فیلتر به حد کافی در دسترس نبود برخی از برادران که شدیداً ازنظر تنفسی آلوده شده بودند، نقل کردهاند که علیرغم استفاده صحیح از ماسک، بعدازاین که بیش از یک هفته در محیط شیمیایی - که ظاهراً قدرت تصفیه فیلتر به اتمام میرسد - قرار داشتهاند بوی گاز را در داخل ماسک استشمام میکردند و مجبور به برداشتن ماسک میشدند.
- در مورد جعبه امداد: باید گفت علیرغم آنکه پودر رفع آلودگی تأثیر ویژهای در خنثی کردن گازها، بهویژه گاز خردل دارد، شاید استفاده نیروها از آن، یک در هزار هم نبوده است.
استفاده از آمپول آتروپین و آمیل نیتریت نیز در میان مصدومان بهطور تقریبی 20 تا 40 درصد مشاهده شد که نمیدانیم آیا بهطور صحیح استفاده شده است یا خیر؟!
ب) پدافند
- اقلام انفرادی مقابله با سلاحهای شیمیایی، خوب توزیع شده بود.
- ازنظر آشکارسازی، کیتها بسیار کند جواب میدادند و نمیتوانستند پاسخگوی نیاز ما باشند. درنتیجه، باید به فکر سیستمهای سریعتر و حساستر باشیم.
رفع آلودگی
علیرغم تلاش زیاد برادران عزیز، تیمهای رفع آلودگی به علت وسعت آلودگی، بهجز رفع کانونهای انفجار و اطرافش - که آنهم به دلایلی غالباً کمارزش بود - عملاً نتوانستند اقدام مؤثری در زمینه رفع آلودگی انجام دهند. با اطمینان کامل میتوان گفت صد برابر امکانات و نیروهای رفع آلودگی پدافند هم اگر وارد عمل میشد، کاری از پیش نمیبرد و این لطف الهی و نزول باران رحمت بود که چندین بار به یاری سربازان امام زمان(عج) شتافت؛ بنابراین، از این به بعد، باید به فکر طرحهای دیگری در این زمینه بود.
- گاهی اوقات، تیمهای پدافند فوراً در محل انفجار حاضر میشدند، ولی تعداد این مکانها گاه بهقدری زیاد بود که تیمهای مزبور نمیتوانستند همه آنها را بهطور کامل تحت پوشش قرار دهند.
در موارد زیادی، به دنبال رفع آلودگی نیروهای پدافند اعلام کردند که منطقه پاک شده و افراد میتوانند ماسک خود را بردارند، درحالیکه این رفع آلودگی، بهویژه در مورد خردل تأثیرات سطحی دارد و گاز خردل استفادهشده بعداً بهتدریج تبخیر شد و عده زیادی را مصدوم کرد. باید یادآور شد که گاز خردل استفادهشده در علمیات بدر تا دو ماه بعد نیز، هم چنان پایدار و مؤثر در خاک باقیمانده بود. جالب است که حتی به دنبال بارندگیهای شدید در برخی از مناطق که خود از نزدیک شاهد آن بودیم، نیز تعدادی از نیروها در همان 48 تا 72 ساعت اول آلودگی به علت مقادیر زیاد سم جذبشده به شهادت رسیدند. همچنین، در این مدت، چهار نفر در ساعات اولیه، در اورژانس واحد شیمیایی بیمارستان صحرایی حضرت فاطمه (س) شهید شدند. تعداد شهدایی که در محل بمباران شیمیایی شهید شده بودند، پانزده تا سی نفر بودند که علت مرگ آنها غالباً ناشی از عوامل سیانور و درصد کمتری ناشی از عوامل اعصاب بود. 50% شهدای یادشده در منطقه کسانی بودند که بهقدری به محل انفجار نزدیک بودند که ترکش بمب شیمیایی وارد بدنشان شده و آنها را مجروح کرده بود؛ بنابراین، غلظت زیادی نیز از گاز را تنفس کرده بودند. همچنین، برخی از آنها افزون بر مسمومیت شیمیایی به علت ترکش ناشی از بمبهای عادی به شهادت رسیدند؛ بنابراین، تعداد شهدایی که بهطور خالص به علت بمباران شیمیایی در منطقه شهید شدند دوازده تا بیست نفر است.
بررسی دفتر تحقیقات بهداری در بیمارستانها و نقاهتگاههای تهران و نیز پزشکی قانونی نشان داد که تا تاریخ 64/12/16 در کل 64 نفر از برادران در داخل و خارج کشور شهید شدهاند که علت مرگ آنها عوارض شدید ناشی از گاز خردل و نیز یک نوع گاز خفهکننده ناشناخته، بود. با توجه به آمار مجروحان شیمیایی، تلفات ما نسبت به آن 0/6% بوده است که خود بیانگر تلاش برادران بهداری است.
ج) درمان
با توجه به رقم بالای مجروحان، بهویژه از این نظر که در مدت کوتاهی عده زیادی به بهداری مراجعه میکردند، بخش درمان شیمیایی با کمتر از یکبیستم نیرو و امکانات موردنیاز، بهویژه در چند شب نخست حملات شیمیایی کار بسیار زیادی انجام داد.
بسیاری از برادرانی که در نقاهتگاه و نیز اورژانسهای خطوط مقدم بودند علیرغم آلودگی خودشان که گاه شدید هم بود (پوستشان تاولزده بود و ناراحتی تنفسی و چشمی داشتند) هم چنان به کار خود ادامه میدادند و برخی تا سرحد بیهوش شدن فعالیت میکردند.
طبق بررسیهای انجامشده غالب کسانی که به پشت جبهه تخلیه شدند، واقعاً مجروح شیمیایی بودند؛ بنابراین، لازم است مسئولان امر که شبهاتی را در این زمینه طرح کرده بودند، در جلسهای توجیه شوند که اساساً عوامل شیمیایی چیستاند و به چه صورت به بدن آسیب میرسانند و چرا نیروها تنها به علت ناراحتی چشمی ظاهراً خفیف به پشت جبهه بازمیگردند.
موفقیت واحد درمان بهاینعلت بود که بیشتر تلاش خود را در منطقه متمرکز کرده بود، درنتیجه، در فاصله کوتاهی پس از آلودگی، بیشتر مصدومان پادزهرهای لازم را دریافت کرده بودند.
ازنظر شهدای شیمیایی بهطور تقریب وضعیت چنین است:
از آغاز عملیات تا تاریخ 64/11/25، حداکثر 25 تا 40 مورد شهادت در منطقه داشتهایم که از این تعداد چهار نفر در بیمارستان گلستان و سه نفر در I.V.C. نقاهتگاه گلف بودهاند.
برخی از فعالیتهای تحقیقاتی واحد بهداری در طول عملیات عبارت بودند از:
1) تشخیص عامل ناشناخته خفهکننده و نیز عامل شناخته، VX
2) بررسی دقیق روشهای جدید درمانی که در این عملیات به کار گرفته شدند، و
3) تهیه یک گزارش مصور از فعالیتهای بهداری، بهویژه واحد شیمایی - میکروبی و مشکلات آن در عملیات والفجر 8 که هماکنون در آستانه تکمیل است و تا یک ماه بعد، آماده خواهد شد.
توضیحاتی در مورد حمله شیمیایی دشمن
در عملیات والفجر 2 که حدود سه سال پیشازاین انجام شد، در پادگان حاج عمران، عراق نخستین حمله شیمیایی مؤثر خود را علیه نیروهای خودی انجام داد که البته، بسیار محدود بود و فقط گاز خردل به کار رفت. در عملیات والفجر 4، گاز خردل با وسعت بیشتری مصرف شد و نیز گزارشهای مشکوکی در مورد عوامل اعصاب و فلجکننده نیروها (موارد بسیار محدود) دریافت گردید.
در عملیات خیبر، گاز خردل در نخستین هفتهها، بهطور بسیار وسیع به کار گرفته شد که البته، به علت نقایص سیستمهای انفجاری درصد زیادی از بمبها عمل نکرد. در همین عملیات - البته، چند هفته بعد- دو حمله کوچکتر با گاز اعصاب صورت گرفت که طی آن حدود هشتصد نفر را مصدوم کرد، ولی تلفات زیادی نداشت. چند هفته بعدازآن نیز، عراق از گاز خفهکننده خاصی استفاده کرد که مشابه گاز خفهکننده این عملیات بود. البته، مجروحان این گاز نیز در حد گاز خردل زیاد نبودند.
نکته مهم اینکه تا این زمان، گازها باهم به کار نمیرفتند. در عملیات بدر، عراق نخست گاز اعصاب، بعد گاز سیانور و درنهایت، آنها را باهم به کار برد؛ اقدامی که تلفات زیادی در پی داشت، بهطوریکه دستکم، دویست مورد اغمای ناشی از این دو گاز مشاهده شد که در صورت عدم درمان سریع، عده زیادی از آنها شهید میشدند. چند روز بعد از بهکارگیری سیانور و اعصاب، استفاده از گاز خردل را به مقدار متوسط آغاز و سپس، برای مدتی حملات شیمیایی قطع شد. چند هفته بعد (حدود 1364/1/18)، که برای انجام عملیات آمادهباش اعلام شد و نقل و انتقالاتی در منطقه انجام گرفت، دشمن پیش از عملیات احتمالی ما، بمباران وسیع با گاز خردل را آغاز کرد. نکته جالب اینکه بهجز یک مورد، تمامی بمبهای شیمیایی عملیات بدر با موفقیت عمل کرد. این امر به خاطر سیستم پویایی است که روی نقایص گذشته کار و دشمن را تغذیه کرد.
از عملیات والفجر 8 تاکنون، علیرغم وسعت بمبارانها و گلولهبارانهای شیمیایی، هیچ بمب و گلوله عملنکردهای بهجای نمانده است.
سیر پیشرفت عراق در حملات شیمیایی
اطلاعاتی که از یک خلبان عراقی که دو بار بمباران شیمیایی انجام داده بود و نیز یک افسر مسئول پدافند واحد شیمیایی تیپ به دست آوردیم، موارد زیر را روشن کرد:
- تشکیلات آفندی و پدافندی واحد شیمیایی - میکروبی در عراق بسیار قوی است و اساتید و کارشناسان دانشگاهی روی آن کار میکنند؛
- قسمت درخور توجهی از گازهای سمی در داخل خود عراق و با کمک مستشاران خارجی تولید میشود؛
- ازنظر امنیتی، از تشکیلات آفندی مراقبت خاصی میشود و حتی خلبانان هم نمیدانند که چه نوع بمب شیمیایی را حمل میکنند و این بمب چه ویژگی دارد. برای امنیت بیشتر، رژیم عراق حتی به این خلبانان ماسک و لباس مخصوص ضد گاز و قوطی امداد نمیدهد؛
- هر هواپیما معمولاً شش بمب 250 کیلویی یا چهار بمب پانصد کیلویی حاوی گاز شیمیایی را حمل میکند؛ و
- ازنظر آشکارسازی و هشدار به نیروهای خودی (عراق)، در این عملیات، ارتش عراق تجهیزات مدرنی به منطقه وارد کرد. نمونه آن یک ماشین بیسیم دار و از نوع روسی است که کار آشکارسازی و هشدار را بهطور خودکار انجام میدهد و تجهیزات حساسی روی آن سوار شده است که میتواند با توجه به تشخیص غلظت گازها، در ارتباط با تشخیص نوع عامل در مجروحان شیمیایی و درمان صحیحتر آنان بسیار مفید باشد، از مشخصات دیگر ماشین مزبور شلیک شهاب توسط آن است. باید یادآور شد که تنها چهار دستگاه از این ماشین به منطقه وارد شد. که در محلهای زیر مستقرند.
1) قرارگاه لشکر 26 (کارخانه نمک)؛
2) قرارگاه تیپ 110؛
3) قرارگاه تیپ 111؛ و
4) قرارگاه تیپ 104 (مأمور به لشکر 15).
از مسئولان خواهشمندیم که به هر صورت ممکن، این ماشینها و تجهیزات آنها و نیز تجهیزات دیگر تحقیقاتی واحد شیمیایی عراق را که در محلهای مزبور به تصرف رزمندگان اسلام درآمده است، در اختیار دفتر تحقیقات بهداری ق کربلا قرار دهند تا با بررسی دقیق آنها بتوانیم پادزهرهای موردنیاز را جهت درمان مجروحان تهیه کنیم.
- ارتش عراق ازنظر درمان اثرات سلاحهای شیمیایی، نقاط ضعفی دارد و تشکیلات درمانی در حد امداد اولیه مصدوم در منطقه، نیست؛ بنابراین، در این زمینه بسیار ضربهپذیر است.
درهرحال، مسئولان باید در اسرع وقت برنامهریزی مفصلی در مورد پدافند شیمیایی ما بکنند، در غیر این صورت، در آینده، ضربات غافلگیرکنندهای از دشمن خواهیم خورد.
دفتر تحقیقات بهداری رزمی ق - م - 3 کربلا
64/12/21
فصلنامه نگین - شماره 3
منبع: آرشیو مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ
دیدگاه جدیدی بگذارید